به نام خداوند بخشنده و مهربان

از امروز می­خواهم راجع به فریبهایی که ذهن دارد برایتان نکاتی را بنویسم و تا حد توانم و تا حد توان این مقاله در موردش صحبت کنم.

برعکس تصورمان که فکر می­کنیم ، ذهن باعث پیشرفت ما می­شود و اینکه می­گوییم خواستم فلان کار را انجام دهم اما به ذهنم رسید ، نه برو یک کار دیگر انجام بده و فکر می­کنیم این یکی از شگفت انگیز ترین اتفاقهای زندگیمان است و برایمان منفعت زیاد دارد.  خوب است بدانیم ذهن بازیهای زیادی دارد و چون ما با موارد منفی زیادی آنرا آلوده کرده ایم (خودمان یا اطرافیانمان) برعلیه ما عمل می­کند ،نه در راستای خوشبختی و سعادت ما و البته با مهار آن ما می­توانیم بهتر از تصورمان به جایگاهی برسیم که خداوند به ما لقب داده است یعنی اشرف مخلوقات عالم!

یکی از بزرگترین شگردهای ذهن پُز دادن است ، ما فکر میکنیم اگر خودمان را بزرگتر از آنچه هستیم در نظر دیگران جلوه دهیم باعث می­شود جای بیشتری در دل مردم باز کنیم و به این صورت برای خودمان جایگاهی ویژه میسازیم.

و این بزرگترین اشتباه ماست! چرا این حالت ایجاد می­شود ؟ چون ما دارای اعتماد به نفس کم هستیم و به ارزش واقعی خودمان پی نبرده ایم و همچنین توانایی های خودمان را شناسایی نکرده ایم و می­خواهیم این احساس حقارتمان را با بزرگ کردن خودمان کمرنگ کنیم. اما چیزی که ما از آن غافل هستیم این است که این جهان ، جهانی ارتعاشی است ، هر کلام ما دارای ارتعاشی است هر چیزی در این جهان فرکانس مخصوص به خودش را دارد و ما انسانها طوری طراحی شده ایم که فرکانسهای مختلف را می­گیریم ، بگذارید این موضوع را با مثالی برایتان روشن کنم و بعد به ادامه­ی بحث که بسیار هم مهم است بپردازم.

دقت کرده اید در یک روز دلتان برای یکی از دوستانتان تنگ می­شود ، عزمتان را جزم می­کنید برایش تلفن بزنید و او یک ساعت بعد در کمال ناباوریِ شما برایتان زنگ می­زند و می­گوید امروز یک جوری خاص دلم خواست با تو صحبت کنم و شما می­گویید دل به دل راه دارد و من هم امروز دلتنگت بودم.

اینکه شما و دوستتان پیام دلتنگی هم را گرفته اید همان ارتعاشی بودن جهان هستی را می­رساند، و این موضوع را کما بیش همه­ی ما تجربه کرده ایم .

همانگونه که ما انسانها پیامهای دلتنگی همدگیر را می­گیریم ، پیام دروغ و پُز را هم می­گیریم. شاید باورتان نشود اما این یکی از واقعیات زندگی ما هست ، ما بیشتر از کلام ، حس و فکر پشتِ کلام همدیگر را درک می­کنیم ، برای همین است گاهی اوقات به مهمانی می­رویم و می­بینیم خیلی ها از دلتنگی­شان برای ما می­گویند اما کلامشان به دلمان نمی­نشیند یا برعکس گاهی اوقات بعضی افراد به اصطلاح بی سر و زبان هستند و یک جمله ی ساده به ما می­گویند که مثلا دلم میخواست شما را ببینم و توی کلام بسیار ساده اش عشقی خاص را حس میکنیم !

پز هم به همین صورت است ارتعاش مخصوص خودش را دارد و زمانی که ما برای اثبات برتر بودنمان دست به دامن دروغ می­شویم تا خودمان را موفقتر و عالیتر از خودِ واقعی مان جلوه دهیم، فرد روبرو ارتعاش ما را می­گیرد و نه کلامِ ما را ،  شاید روزهای اول متوجه ناراستی کلام ما نشود اما به مرور زمان اطمینانش نسبت به ما کم و کمتر می­شود و ناخواسته فاصله اش از ما زیاد می­شود.

اما یکی از بدترین شکلهای پُز که متاسفانه در بین ما به شدت رواج دارد، پز دادن در مورد دردها و مشکلاتمان است، برای اینکه به دیگران ثابت کنیم در حق ما به شدت اجحاف شده یا ما مظلوم هستیم دردها و مشکلاتمان را با آب و تاب زیاد برای دیگران تعریف می­کنیم تا دلشان برای ما بسوزد و بیشتر به ما توجه و محبت کنند یا اینکه از ما کمتر توقع داشته باشند.

این شکل از پُز دادن تنها نتیجه ای که دارد ایجاد مشکلات و دردهای جدید است و جز این دو برای گوینده اش هیچ بهره ای ندارد.

شاید در ابتدای امر افرادی که با دردهایشان پُز می­دهند بتوانند توجه دیگران را به سمت خودشان جلب کنند اما رفته رفته می بینند دور و برشان خالی شده و تازه دردی به دردهایشان اضافه می­شود. عزیزانشان که تا مدتی پیش در حال ارائه ی خدمات به آنها بودند بنا به دلایل خودشان از دورشان پراکنده می­شوند و این افراد فکر می­کنند از بدشانسی زیادشان است که این اتفاقات جدید افتاده و غافل هستند تمامِ اینها نتیجه ی ارتعاش خودشان بوده و تنها راهِ بازگشت دوباره ی عزیزانشان تغییر در کلامشان است نه گفتنِ بیشتر در مورد دردهایشان!

حال لازم می بینم این سئوال را مطرح کنم:
شما در زندگی تان در کدام مرحله اش برای بزرگ جلوه دادن خودتان دست به دامن پز دادن شده اید ؟

و سئوال دومم این است :

در کدام مراحل زندگیتان برای اینکه حس ترحم دیگران را برانگیخته کنید و جلب توجه کنید دست به دامن پز شده اید و دردهایتان را و مشکلاتتان را با آب و تاب زیاد تعریف کرده اید؟

پاسخ به این دو پرسش زمان زیادی می برد اما نتیجه ای عالی برایتان دارد. همین الان کاغذ و قلم بردارید و با خودتان صادقانه خلوت کنید و تمام پزهایتان را روی کاغذ بیاورید.

فیروزه السادات امیرمالایی